Deprecated: mysql_escape_string(): This function is deprecated; use mysql_real_escape_string() instead. in /home/sabaq/domains/sabaq.net/public_html/engine/classes/mysqli.class.php on line 155 Deprecated: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in /home/sabaq/domains/sabaq.net/public_html/engine/modules/show.full.php on line 242  شرح حال شیخ محمّدعثمان نقشبندی (سراج‌الدّین ثانی)
سبق > مشايخ > شرح حال شیخ محمّدعثمان نقشبندی (سراج‌الدّین ثانی)

شرح حال شیخ محمّدعثمان نقشبندی (سراج‌الدّین ثانی)


3 دي 1389. نويسنده : sabagh

شيخ محمدعثمان ثاني سراج‌الدّين

 

الف) خاندان

 

عارف برگزیده و پیر به حق رسیده، شیخ محمّدعثمان، فرزند شیخ محمّد علاءالدّین، فرزند شیخ عمر ضیاءالدّین ، فرزند قطب‌العارفین شیخ عثمان سراج‌الدّین نقشبندی تویلی است.

شیخ عثمان سراج‌الدّین تویلی، فرزند خالد آغا فرزند عبدالله آغا است و بنا بر آنچه فرزند ارشدش شیخ محمد بهاءالدّین در پشتِ نامه‌ای به برادر خود شیخ عمر ضیاءالدّین نوشته است، عبدالله آغا فرزند سیّد محمّد فرزند سیّد درویش فرزند سیّد مشرف فرزند سیّد جمعه فرزند سیّد ظاهر است. این سیّد ظاهر، از ساداتِ نعیم و سیّد حسینی است؛ او در حدود 700 سال پیش از این، از بغداد به چیای حمرین و از آنجا به اورامان كُردستان عراق مهاجرت كرده و در آنجا ساكن شده و از او فرزندانی به جا مانده است كه بعدها، از احترام و اكرام فراوانی برخوردار و به «آغا» مشهور شده‌اند.

 

ب) تولّد و كودكی

 

شیخ محمّدعثمان در سال 1314 هـ.ق.(= 1896 م. و 1275 ش.)، در روستای «صفی‌آباد» واقع در 5 كیلومتری شهر «جوانرودِ كرمانشاه» از عفیفه زنی به اسم «نوریجان خانم» ـ كه دختر «حاج شیخ محمّدصادق وزیری سروآباد، ملقب به نایب‌الحكومه» بود ـ به دنیا آمد. چند سال پیش از تولّد محمّدعثمان، پدرش، شیخ علاءالدّین، به امر شیخ ضیاءالدّین، به روستای مذكور(صفی‌آباد) ـ كه در آن زمان ملك خانقاه بیاره بود ـ مهاجرت كرده و پس از مهاجرت، چند سال در آنجا ماندگار شده است.

 

ج) تحصیلات و عرفان

 

محمّدعثمان از همان آغاز كودكی همراه با برادرش مولانا خالد به امر پدرشان به تحصیل علوم دینی آغازید. وی از پنج سالگی، در مراسم ختم صوفیان شركت می‌جست و به همین دلیل، در اوایل نوجوانی، شیخ علاءالدّین، نظر به علاقه‌ای كه در او می‌بیند، وی را وارد كسب و سلوك می‌كند و تحت نظر خاص خویش قرار می‌دهد و از آن زمان به بعد، محمّدعثمان مدارج روحی را اندك اندك، طی می‌كند.

شیخ محمّدعثمان ادبیات عربی و فارسی را در مدارس دینی بیاره و دورود آموخت. تجوید و قراءت قرآن را از قاری مشهور« مصطفی اسماعیل مصری» و تفسیر را از « علامه سید حسین طاربوغی ساوجبلاغی» فرا گرفت و نیز « استاد شیخ ملا عبدالكریم خانه‌شوری» از اساتید علمی وی بوده است.

محمّدعثمان، در عرفان بیشتر تحت نظر والد خویش بوده اما چنانكه خود گفته است حضرت علی شیخ حسام‌الدّین هم به او نظری داشته؛ شیخ، مصاحبت خود را در یك ماه رمضان با شیخ حسام‌الدّین از بهترین اوقات عمر خود دانسته است. شیخ محمّدعثمان، در ایّام سلوك، در طول یكسال، فقط آب و نان خورده است.

 

د) مسافرتها و وقایع زندگی

 

شیخ محمّدعثمان پس از آنكه از تحصیل و سلوك فراغت یافت و مدارج علمی و روحی را طی كرد، به دستو ر پدر ـ كه در بیاره بود ـ به ادارة امور خانقاه‌ها و مدارس بیاره و دورود مأمور شد و سرگرم وعظ و تبلیغ و رهنمایی مردم و كارهای طریقه گردید تا آنكه شیخ علاءالدّین، به علت پیری و ناتوانی و بیماری، در سال 1373 هـ.ق.(= 1332 ش. و 1945 م.) او را به بیارهبازخواند؛ پس از مدّتی، شیخ علاءالدّین، در روز یكشنبه 15 رجب همان سال(= 1/1/1333 ش.)، وفات كرد و به امر و وصیت او، شیخ محمّدعثمان به جای او، بر مسند ارشاد نشست و پس از چند ماه با شركت در یك امتحان از اوقاف سلیمانیه، حكم پُست نشینی دریافت كرد؛ این روال، تا سال 1378 هـ.ق.(= 1337 ش. و 1958 م.) ادامه یافت، در این سال شیخ محمّدعثمان به علّت آشفتگی اوضاع سیاسی عراق به دورود برگشت و پس از چندی، زمینهای روستای محمودآباد را خرید و در آنجا باغی وسیع و آباد بنا كرد و همزمان با این كار، خانقاه و مدرسة دورود را نیز توسعه داد و بعد از آن تا سال 1400 هـ.ق. (= 1358 ش. و 1979 م.) در كمال نفوذ و محبوبیت به ارشاد و خدمت به طالبان علم و عرفان پرداخت؛ در این زمان علما، علاقه‌مندان، مریدان و افراد بسیار دیگری از سایر اقشار مردم، از سراسر نقاط ایران و كشورهای همجوار اسلامی، به دورود و خدمت او می‌شتافتند و دورود جامعیت بی‌نظیری یافته بود، این وضع در كنار مدرسة علوم دینی دورود بود كه علما و فضلا و طلاب بسیاری ـ تحت حمایت شیخ ـ در آنجا به افاضه و استفاضه مشغول بودند.

شیخ محمّدعثمان در همین سالها، چند بار به مسافرت رفت كه از آنها، سفری بود به همراه جمع زیادی از علما، مریدان، اقوام و امرای منطقه برای سركشی از مریدان «طوالش» و «تركمن صحرا» ( در پاییز 1346 شمسی). مشروح این سفر، در مجموعه‌ای به نام «نقشبند و نقشبندیه» به چاپ رسیده است.

ونیز یكی از مسافرتهای شیخ در این سالها، سفری بوده است به مناطق جنوبی كردستان ایران(استان كرمانشاه) برای سركشی از علاقه‌مندان، اقوام و مریدان این مناطق در سال 1353 شمسی(= 1974م.).

پس از وقوع انقلاب ایران در سال 1357 شمسی و آشفتگی احوال مرزهای غربی ایران، شیخ، در سال 1358 شمسی(= 1979 م.) به بیاره بازگشت و پس از مدت یكسال و با وقوع جنگ عراق علیه ایران، در سال 1359 ش.(= 1980 م.) به بغداد كوچ كرد و در خانقاه خود در آنجا، به ارشاد و خدمت به مردم پرداخت. از آن پس در حدود سال 1368 ش. (= 1989م.)، شیخ به «عمّان» در «اردن» نقل مكان كرد و بعد از نزدیك به دو سال، به «استانبول» در «تركیه» رفت و تا زمان وفات در خانقاه خود در آنجا، به ارشاد در طریقه و خدمات دینی و اجتماعی پرداخت.

شیخ محمّدعثمان، در سالهایی كه در تركیه بود نیز، گاهی تابستانها به مسافرت (به كشور اردن) می‌رفت.

وی در ایام عمر چندبار توفیق سفر حجاز و ادای فریضة حج را نیز یافته است و همچنین به چند كشور دیگر مسافرت كرده و افراد بسیاری به بركت حضور ایشان و تحث تأثیر نفوذ روحی و معنوی او به اسلام گرویده‌اند.

 

هـ) وفات:

 

شیخ محمّدعثمان سراج‌الدّین ثانی، سرانجام، پس از عمری طولانی و پر بركت ـ كه در ارشاد و تربیت طالبان طریق و خدمات اجتماعی و دینی و علمی به مسلمانان سپری شد ـ در نخستین ساعات بامداد روز پنجشنبه، 21 ماه رمضان المبارك 1417 هجری قمری، برابر با 11 بهمن ماه 1375 هجری شمسی و 31 ژانویة 1997 میلادی، پس از حدود 10 روز بیماری، در یكی از بیمارستانهای شهر استانبول تركیه، خرقه تهی و جان به جانان تسلیم كرد. وفات او ضایعه‌ای جبران ناپذیر و حادثه‌ای دردناك بود و دل خیل مشتاقان و علاقه‌مندان به عرفان و طریقه و دوستداران و مریدان وی و قلوب قاطبة مسلمین را به درد آورد و در رسانه‌های خبری تركیه و جهان بازتاب یافت.

پیكر پاك ایشان پس از یك هفته با حضور هزاران نفر از ارادتمندانش ـ كه روزها پیش در استانبول گرد هم آمده بودند ـ در خانقاه و دارالإرشاد او در همان شهر به خاك سپرده شد.

وفات شیخ باعث تأثر و تأسف مسلمانان گردید، به طوری كه در بسیاری از شهرهای كشورهای اسلامی، مجالس ترحیم، بزرگداشت و یادبود او برگزار شد؛ علما، سخنرانان، ادبا و شعرای بسیاری، دربارة شخصیت، خدمات و شخص او، خطابه و مقاله و شعر ارائه كردند( در كتاب «بر پهنة یاد» 32  شعر از شاعران كردستان كه در رثای ایشان سروده شده، آمده است).

 

مرقد شيخ محمدعثمان در استانبول

 

و) خانواده:

 

شیخ، سه بار ازدواج كرده است. بار اوّل، با «رابعه خانم» دختر « حسین خان رزاو » كه از او صاحب دو پسر و یك دختر شده‌اند و بار دوم با «كافیه خانم» مشهور به «سید زاده» دختر شیخ محمّد ابو عبیده (عه‌بابه‌یلی)» كه از او سه پسر و یك دختر زاده شده‌اند؛ این همسر شیخ پیش از او، همسر عمویش حضرت «شیخ محمّد نجم‌الدّین» بوده است.

همسر سوم شیخ، « آمنه خانم» دختر « سیّد محمّد گُل چه‌رموو» است. شیخ، از این همسر، فرزندی نداشته است و از او بسیار راضی بوده و در وصیتنامة خود، او را مأمور خانقاه و مریدان كرده است.

 

ز) مناقب:

 

شیخ محمدعثمان سراج‌الدّین ثانی، مردی بود كه زبدة خصایل اخلاقی و انسانی در او دیده می‌شد؛ به قول برادرزاده‌اش، مرحوم «دكتر محمّد عابد سراج‌الدّینی»: « حضرت سراج‌الدّین نقشبندی، پیشوای طریقة نقشبندیة كشورهای اسلامی، شخصی است... پیرمرد در عین حال، شاداب، با اراده، حلیم، سخی، خوش‌ذوق، عالم، ادیب، شاعر و نویسنده و عارف، الحاصل پارسا ، مدبّر، خوش‌اخلاق، خوش سیما، متواضع، بی‌تكبّر، رئوف، مهربان و جامع اوصاف حسنه می‌باشند».

از ادب او حكایت شده است كه هرگز در اتاقی كه پدر، خوابیده یا استراحت كرده است، نخوابیده و این ادب را در سفر و حضر مراعات كرده است.

خود شیخ گفته است كه در زمان جنگ جهانی اوّل ـ وقتی كه هنوز نوجوانی بیش نبوده ـ در روستای «صلوات آباد سنندج» ـ همزمان با شیخ حسام‌الدّین و شیخ نجم‌الدّین در «سقز» ـ در برابر اشغالگران روسی جهاد كرده است.

مجالس شیخ، در طول زمان ارشاد او و در هرجا كه بوده است، مجلس تلاوت قرآن، ذكر و فكر و ادب و اخلاق، مدیح پیامبر (ص) و توجه به مشكلات مراجعه‌كنندگان و سعی در حل و فصل آنها بوده است.

شیخ، در طب سنّتی، ید طولایی داشت و به این صفت نامبردار بود و نیز از پزشكی جدید آگاهیهای مفیدی داشت و برای بسیاری از بیماریهای صعب‌العلاج، نسخه‌های ابتكاری و مؤثّر و شگفت‌انگیز نوشته است.

 

ح) آثار:

 

شیخ محمّدعثمان ـ چنانكه پیشتر گفتیم ـ همراه با سلوك و كسب روحی كه داشته، بسیاری از مدارج علمی را هم طی كرده و از وی آثاری به جا مانده است. هنگامی كه شیخ، در سال 1359 شمسی، از بیاره به بغداد نقل مكان كرد، امر به انتقال كتابخانه و مكتوباتش به آنجا فرمود، بعد از انتقال، متوجه شدند كه بسیاری از نوشته‌ها و اشعار از میان رفته و جز مقداری اندك باقی نمانده است. از این آثار باقی‌مانده غیر از نامه‌ها و جوابیه‌ها ـ كه هنوز به طور كامل جمع‌آوری نشده ـ كتابی به نام «سراج‌القلوب»، «تفسیر سور‌ة تین» و «دیوان اشعار» در دو جلد است كه با همّت مرحوم «ملا عبدالله كاتب فنایی» و جمعی از مریدان شیخ چاپ شده‌اند.

شیخ محمّدعثمان، به سه زبان عربی، فارسی و كردی شعر می‌سروده است. كتابهای «سراج‌القلوب»، «تفسیر سور‌ة تین» او به زبان عربی نوشته شده و هردو به همّت مریدان اروپایی شیخ به زبان انگلیسی ترجمه شده و در كشور «كانادا» به چاپ رسیده‌اند. ترجمة فارسی سورة تین نیز به همراه كتاب «برپهنة یاد» چاپ و منتشر شده است.

 

 

 ...............................

 

منبع: برپهنۀ یاد، نوشتۀ عثمان نقشبندی،چاپ اول، انتشارات كردستان 1379؛ صفحات 39 – 31 (با اندكی تصرّف).

 

 

 


بازگشت به صفحه قبل