Deprecated: mysql_escape_string(): This function is deprecated; use mysql_real_escape_string() instead. in /home/sabaq/domains/sabaq.net/public_html/engine/classes/mysqli.class.php on line 155 Deprecated: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in /home/sabaq/domains/sabaq.net/public_html/engine/modules/show.full.php on line 242
سبق > طريقت نقشبندي و پيشوايان آن > ضياءالدّين ابوالبهاء مولانا خالد ذوالجناحين شهرزوري، قدّس سرّه
ضياءالدّين ابوالبهاء مولانا خالد ذوالجناحين شهرزوري، قدّس سرّه26 بهمن 1389. نويسنده : sabagh |
30. ضياءالدّين ابوالبهاء مولانا خالد ذوالجناحين شهرزوري، قدّس سرّه
مولانا خالد از مشهورترين و تأثيرگذارترين مرشدان طريقت نقشبندي است؛ وي به قول اکثر نويسندگان در سال 1193 هجری (1779م) يا نزديک به همين تاريخ در قصبۀ قرهداغ چشم به جهان گشود. تحصيلات اوليه را در کانون گرم خانواده و در کنار پدر بزرگوارش مولانا احمد بن حسين عثمانی شروع کرد، قرآن مجيد و مقدماتی از صرف و نحو را در قرهداغ آموخت و برای ادامۀ درس و استفاده از محضر استادان بزرگ، راهی سليمانيه شد. استادان وی عبارتند از: سيد عبدالکريم برزنجی،سيد عبدالرحيم برادر سيد عبدالکريم،شيخ عبدالله خرپانی،ملا ابراهيم بيارهای، ملا جلالالدّين خورمالی،ملا محمود غزائی،ملا صالح ترهماری،ملا عبدالرحيم زيارتی،ملا محمّد بالکی مشهور به ابن آدم،شيخ محمّد قسيم سنهای(سنندجی) متوفی به سال 1236هجری که اجازۀ اجتهاد از وی دريافت کرده است. مولانا در همۀ علوم عقلی و نقلی آن عهد چون صرف و نحو، معانی و بيان و بديع، منطق و آداب بحث و مناظره، حکمت، هيئت، حساب و هندسه، عروض و قافيه، اصول فقه و اصول دين، حديث و تفسير و تصوف دارای مرتبهای بلند و عاليمقام بوده تا آنجا که به هر مسألۀ دشوار و مشکلی پاسخ میداده و چنان به سرحد کمال رسيده که در ميان علما و دانشمندان عصر خويش نظير و همتائی نداشته است. مولانا در سال 1220هـ / 1805م. به شوق زيارت خانۀ خدا و مدينۀ منورّه راهی حجاز میشود. پس از زيارت مرقد سرور کائنات(ص) برای يافتن يکی از اولياء که از او کسب فيض کند به جستجو میپردازد و هنگام مراجعت از مدينه،با دانشمندی يمنی برخورد میکند كه به او يادآور ميشود اگر در مكّه کسی را ديدي كه ظاهراً رفتارش بر خلاف شريعت است،وي را انكار نكن و ترديدي به خود راه مده چه بسا که گشايش کارت به دست او باشد . مولانا در مکه آن شخص را پيدا میکند و از وی درخواست میکند که تحت تعليم او قرار گيرد. اما او با دست اشاره میکند که گشايش کارش در هندوستان است و بايد منتظر کسی باشد که وی را بدان ديار رهنمائی کند. پس از بازگشت مولانا به سليمانيه يک روز درويشی از مريدان و نمايندگان قطب روزگار شاه عبدالله دهلوی نقشبندي،قدّس سرّه، به مسجد عبدالرّحمن پاشا كه مولانا در آنجا تدريس ميكرد، وارد ميشود؛ مولانا از طريق اين درويش كه نام او ميرزا رحيم الله بيگ معروف به درويش محمّد عظيم آبادي بود با شاه عبدالله آشنا ميشود و در سال 1222 هـ به اتفاق او رهسپار هندوستان ميشود. مولانا از طريق ايران و افغانستان و پاکستان در مدت يک سال به هندوستان میرسد و به حضور شيخ عبدالله دهلوی شرفياب میشود و چنان مورد توجه قرار میگيرد که مدت پنج ماه مقام قرب حضور و مشاهده را دريافت مینمايد. سينهاش طور تجلی انوار حق میگردد و در طريقت و عرفان به مقام «فنا» و «بقا» ارتقاء پيدا میکند و شاه عبدالله با اشارهای روحانی از اولياء کرام و بزرگوار نقشبندی، قدس الله اسرارهم، ضمن اجازۀ ارشاد هر پنج طريقۀ معروف: نقشبندی، قادری، سهروردی، کبروی و چشتی اجازۀ تدريس حديث و تفسير و تصوف، اوراد و ادعيه را به او میدهد. مولانا خالد پس از يک سال توقف در دهلی و طی مراتب عاليۀ کمال و كسب اجازۀ ارشاد در طريقت از پير بزرگوار خود و نيز كسب اجازۀ تدريس همۀ علوم آن روزگار و روايت كتب صحاح و غيره از مدرّس و عارف بزرگوار مولانا عبدالعزيز حنفي، به امر شاه عبدالله به کردستان باز ميگردد تا در آنجا به ارشاد طالبان حق و حقيقت بپردازد. مولانا پس از مراجعت از هندوستان، در سنندج و سليمانيه و بغداد و سپس در شام به ارشاد مشغول میشود.جمع كثيري از علما و بزرگان به جمع مريدان مولانا ميپيوندند و در زماني بسيار اندك آوازۀ مولانا و نور عرفان و علم او تمام جهان اسلام را فرا ميگيرد و رسائل و كتب فراواني در مناقب و مقامات وي تأليف ميشود. اين عارف و عالم بزرگ كه به «مجدّد قرن سيزدهم» شهرت يافته است، سرانجام شب جمعه سيزدهم ذیالقعدۀ سال 1242 هجری در 49 سالگي چشم از جهان فرو میبندد. همان شب پيكر پاك او را به مدرسهاش انتقال داده، مراسم غسل و تکفين را به جای میآورند و بنا بر وصيتش تا صبحگاه بر جنازهاش قرآن میخوانند. سپس خلفا و مريدان، پيکرش را برسر دست به مسجد «يلبغا» انتقال میدهند و پس از ادای نماز به وسيلۀ سيد محمّدامين ابن عابدين(فقيه بزرگ حنفي كه مريد مولانا بود)، پيکر پاکش را در «تل نور» جبل قاسيون به خاک میسپارند. ماده تاريخش را در کلمۀ «مغرب» ثبت کردهاند ـ قدّسنا الله بسرّه.
به نقل از: سلسلۀ نور
بازگشت به صفحه قبل |