Deprecated: mysql_escape_string(): This function is deprecated; use mysql_real_escape_string() instead. in /home/sabaq/domains/sabaq.net/public_html/engine/classes/mysqli.class.php on line 155 مشاهده مطالب این کاربر sabagh » سبق ـ استاد شيخ محمدسعيد نقشبندي
پرسش و پاسخ 19 دي 1390

 چرا خداوند برخي از مخلوقات را فلج و ناقص مي‌آفريند و  برخي ديگر را سالم ؟ (پس عدالت خدا چه مي‌شود) ؟

 

پاسخ:

خداوند، آفريننده و مالك تمام مخلوقات است و مالك، هرگونه كه بخواهد مي‌تواند در مايملك خويش تصرّف كند و به همين دليل، بر اساس عقايد ما، هيچ چيز بر خداوند واجب نيست و او چنانكه خود فرموده فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ (بروج/ 16) است و هركاري كه انجام دهد، عينِ عدالت است و به قول شاعر: هرچه آن خسرو كند شيرين بود.

 

براي روشن شدن موضوع به آنچه در پي مي‌آيد توجّه كنيد: ...

 

[ نظرات: 0 ] [ ادامۀ مطلب ] [بازدیدها: 5441]
پرسش و پاسخ 11 دي 1390

 

خداوند در قر آن ميفرمايد هدف از خلقت انسان و جن عبادت(شناخت)من است، آيا خداوند نعوذ بالله كمبود دارد ؟

 

خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ(ذاريات /56): جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.

پرسش اين است: خداوند وجود حقيقي و خالق همه چيز  است و از همه بي‌نياز، با اين وجود جن و انس را به عبادت خود امر كرده است و  آناني را كه به عبادت او نپردازند كيفر مي‌دهد، با توجه به بي‌نيازي خداوند دليل امر كردن به عبادت چيست ؟

 

در پاسخ مي‌گوييم:

 

اوّلاً: خالق و قادر و عالم بودن خداوند چنين اقتضا مي‌كند كه او به آفرينش مخلوقات بپردازد و از‌ آنجا كه خداوند خالق همۀ موجودات و عالِم السّرّ و الخفي است، نيك مي‌داند كه چه چيز مايۀ سعادت و ترقي مخلوقات او و كمال آنها مي‌شود و چه چيز آنان را از كمال باز مي‌دارد و چون نسبت به بندگانش مهربان است و لطيف ( اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ... شوری/19) آنان را آگاه ساخته است كه راه كمال و ترقي آنها عبادت و فرمانبرداري خالق متعال است.

 

ثانياً: بايد دانست بر اساس عقايد ما، افعال خداوند داراي حكمت هستند نه غرض و انگيزه و هدف، و  آفريدن مخلوقات ـ از جمله جن و انس نيز ـ بر اساس حكمت بالغۀ خداوندي است.

و در مورد افعال خداوند، مقصود از هدف ، فوايد،حكمت‌ها و مصلحت‌هايي است كه نقص مخلوقات را برطرف مي‌كند يا كمال آنها را افزايش مي‌دهد.

 

ثالثاً: انجام هر فعلي، فاعلي را مي‌طلبد و هر فاعلي براي انجام فعل به قدرت و اراده و ...

[ نظرات: 1 ] [ ادامۀ مطلب ] [بازدیدها: 5629]
پرسش و پاسخ 11 دي 1390

در مورد قوم عاد و چگونگی نابود شدن آنها توضيح دهيد!

 

پاسخ:

بر اساس آنچه در تفاسير آمده است قوم عاد۱ از نسل سام بن نوح، و بسيار درشت اندام و نيرومند بوده‌اند، سرزمين عاديان حاصل‌خيز و سرسيز بوده و آنان با نيروهاي خدادادي خود به آباد ساختن آن پرداخته و در كوه‌ها و جاهاي مرتفع كاخ‌ها و بناهاي بسيار مستحكم و شگفت‌انگيزي ساخته‌اند كه به تعبير قرآن مانند آنها درهيچ جايي ساخته نشده است(سورۀ فجر، آيۀ 8)۲ . قدرت بسيار و پيشرفت قوم عاد سبب طغيان و استكبار آنها شد به گونه‌اي كه دعوت پيامبر خويش را نپذيرفتند و گفتند:چه كسي از ما نيرومندتر است (سوره فصلت، 15) تا بتواند ما را عذاب دهد؟ در قرآن مجيد(سورۀ هود،آيۀ 60) تصريح شده است كه عاد،همان قوم هود است. نام قبيله يا قوم عاد 24 بار در قرآن كريم آمده است. و در سورۀ نجم (آيۀ 50) به نام «عاد الأولی» خوانده شده كه بعضي محقّقان  از اين استنباط كرده‌اند كه دو عاد وجود داشته است۳ : «عاد اُولی» كه بيش از هزار شاخه و تيره داشته و بعد از هلاك ايشان،«عاد ثانيه» ظاهر شده است كه بت‌پرست بوده است و نام بت‌هاي ايشان...

[ نظرات: 0 ] [ ادامۀ مطلب ] [بازدیدها: 8736]
پرسش و پاسخ 11 دي 1390

تعداد طبقات بهشت و جهنم را با ذکر نام آنها بيان كنيد!

 

پاسخ:

در قرآن كريم دربارۀ طبقات بهشت سخني به ميان نيامده است، امّا از ابواب آن سخن رفته و نيز از روايات برمي‌آيد كه بهشت داراي مدارج مختلف است.در كتب حديث و نيز تفاسير رواياتي نقل شده كه بر اساس آنها بهشت داراي صد درجه و فاصلۀ هر درجه با درجه و پايۀ بعد، برابر با فاصلۀ مابين آسمان و زمين است و بالاترين و عاليترين آن فردوس ناميده مي‌شود۱.

در برخي روايات هم آمده است كه تعداد مدارج بهشت برابر با تعداد آيات قرآن است. امام قرطبي در كتاب خويش « التذكرة في أحوال الموتی و امور الآخره» در اين باره به تفصيل سخن گفته است.

پيامبر اكرم (ص) به مؤمنين توصيه كرده‌اند كه فردوس را كه بالاترين مدارج بهشت است از خداوند طلب كنند۱.

همچنين چنانكه از آيۀ 73 سورۀ زمر برمي‌آيد،بهشت داراي ابواب مختلف است،اسامي اين ابواب در قرآن مذكور نيست و در تعداد آنها هم اختلاف وجود دارد. برخي علما برآنند كه بهشت داراي هشت باب(در) است و رواياتي در تأييد اين نظر وجود دارد. برخي نيز تعداد ابواب بهشت را يازد،سيزده وشانزده باب دانسته‌اند.

به هر روي اسامي ابواب هشتگانۀ بهشت چنين است:باب الصلاة،باب الجهاد،باب الصدقة،باب الريان،باب التوبة،باب الكاظمين الغيظ ،باب الراضين و باب الأيمن.

در بهشت غرفه‌ها وقصرها و باغهاي فراواني هم وجود دارد.(براي تفصيل به صفحات 405 ـ 395 كتاب التّذكره مراجعه شود).

در قرآن كريم ازبهشت با اين اسامي ياد شده است: الأخره، جنّات عدن، جنّات فردوس، جنّات المأوی، جنّات‌النّعيم،جنةالخلد،جنةعاليه،جنةالمأوی،جنةالنعيم،حُسنی،الدّارالآخره،دارالسّلام،دارالقرار،

دارالمتّقن،دارالمقامه،روضات الجنات،طوبی،فردوس،فضل،يمين.

 

اما دربارۀ جهنّم : در آيۀ 44 سورۀ مباركۀ حجر تصريح شده است كه دوزخ داراي هفت باب است؛ مفسرّان بر اساس قولي از حضرت علي ابن ابي‌طالب ـ كرّم الله وجهه ـ در تفسير اين آيه، مراد از ابواب را ...

[ نظرات: 0 ] [ ادامۀ مطلب ] [بازدیدها: 19327]
پرسش و پاسخ 11 دي 1390

در قرآن کریم نام چه پیامبرانی آمده است؟ و آیا این اشخاص پیامبر بوده اند؟

عزير
اسماعيل( صادق الوعد)
طالوت
لقمان
ذا الكفل
اليسع
عمران
اسباط
ذوالقرنين
هارون

 

پاسخ:

نام مبارك بيست و چهار تن از پيامبران و رسولان در قرآن كريم آمده است كه عبارتند از:

آدم(25)،نوح،ادريس(2)،ابراهيم(69)،اسماعيل(12)،اسحق(17)،لوط (27)، يعقوب(16)،يوسف(26)، هود(10)، صالح(9)، شعيب(11)، موسی(135)، هارون(20)،داوود(16)،سليمان(17)، ايّوب(4)، يونس(4)، الياس(2،الياسين 1)،اليسع(2)، زكريا(7)، يحيی(8)،عيسی(25) و محمّد(4 ،احمد 1) ـ علی نبيّنا و عليهم الصلاة و السّلام.

ـ توضيح: اعداد داخل پرانتز بيانگر تعداد تكرار اين اسامي در قرآن كريم است.

اكنون به پاسخ بخش دوم سؤال مي‌پردازيم: ...

 

[ نظرات: 1 ] [ ادامۀ مطلب ] [بازدیدها: 7878]
پرسش و پاسخ 11 دي 1390

اصحاب کهف چند نفر بودند و اسامي آنها چه بود؟

 

پاسخ:

ـ در قرآن كريم دربارۀ تعداد اصحاب كهف آمده است:

 

« سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا » (كهف / 22).

 

به زودى خواهند گفت: [يارانِ غار]‏ سه تن بودند [و] چهارمين آنها سگشان بود و مى‏گويند: پنج تن بودند [و] ششمين آنها سگشان بود. تير در تاريكى مى‏اندازند(بي‌دليل سخن مي‌گويند) و [عده‏اى] مى‏گويند: هفت تن بودند و هشتمين آنها سگشان بود؛ بگو: پروردگارم به تعداد آنها آگاه‏تر است، جز اندكى [كسى شمارۀ] آنها را نمى‏داند؛ پس در بارۀ ايشان ـ جز به صورت ظاهري و سطحي ـ جدال مكن و در مورد آنها از هيچ كس از آنان (: اهل كتاب) جويا مشو.

در اين آيۀ شريفه به اختلاف اهل كتاب دربارۀ تعداد اصحاب كهف اشاره شده و نظر افرادي كه اصحاب كهف را سه يا پنج نفر دانسته‌اند بي‌‌پايه اعلام شده اما در مورد نظر گروهي كه ايشان را هفت تن دانسته‌اند، سكوت شده است. همين موجب شده است كه مفسرين، نظر گروه سوم را صحيح بدانند، در تفسير جلالين آمده است: « ...  وصف الأولَين بالرّجم دون الثالث دليلٌ على أنه مرضي و صحيح » يعني: توصيف دو ديدگاه اول به تير انداختن در تاريكي و استثناي ديدگاه سوم ،دليل است بر اينكه آن ديدگاه، مورد رضايت و صحيح است» شيخ بيضاوي نيز چنين گفته است.

 

ـ در تفاسير بيضاوي، بغوي، جلالين و برخي كتابهاي ديگر رواياتي از حضرت علي(رض) و حضرت ابن‌عبّاس(رض) نقل شده است مبني بر اين كه ...

[ نظرات: 0 ] [ ادامۀ مطلب ] [بازدیدها: 34392]
پرسش و پاسخ » عناوين پرسش‌ها 9 دي 1390

عناوين پرسش‌ها:

 

ـ خداوند در قر آن ميفرمايد هدف از خلقت انسان و جن عبادت(شناخت)من است، آيا خداوند نعوذ بالله كمبود دارد ؟

 

ـ در مورد قوم عاد و چگونگی نابود شدن آنها توضيح دهيد.

 

ـ طبقات بهشت و جهنم را با ذکر نام آنها بيان كنيد!

 

ـ در قرآن کریم نام چه پیامبرانی آمده است؟ و آیا...

 

ـ‌ اصحاب کهف چند نفر بودند و اسامي آنها چه بود ؟

 

 

 

ـ رهن خانه حرام است یا حلال ؟

  

ـ در مورد دلائل وجود روح توضیح دهيد

  

ـ در مورد فلسفۀ چهلم بچه که برای سلامت و حفظ او از بیماریها و... دعا مي‌كنند (دعای چله ور)، توضیح دهید

  

ـ پرسشي ديگر دربارۀ سهم ارث زنان

  

ـ چرا خداوند برخي از مخلوقات را فلج و ناقص مي‌آفريند و برخي ديگر را سالم ؟

 


 

ـ سؤال من دربارۀ دید خداوند و اسلام به بانوان است؛در تفسیر نور به آیه‌ای برخوردم که در آن ...

  

ـ آیا کسانی که دارای قرض نماز هستند، مي‌توانند نماز سنت بخوانند، یا باید نمارهاي قضا شده را ادا كنند؟

  

ـ بسم الله سورۀ حمد جزء آیات اين سوره است یا خير؟

  

ـ منظور از چتر قرآن چیست؟

  

ـ وزير حضرت سليمان (ع) انسان بودند يا از جنس جنيان ؟

 

 

 

ـ سؤال من دربارۀ مسلمانی است که احکام شریعت را اجرا نمی‌کند...

  

ـ دختران چه مسائلي را بايد در دانشگاه رعايت كنند؟

  

ـ پرسشي دربارۀ كرامات اولياء

  

ـ لطفاً در مورد چگونگی ادای نماز شب توضیح دهید

  

ـ حكم سودي كه در بانك‌هاي ايران به اوراق سپرده تعلق مي‌گيرد چيست؟ + پاسخ 3 پرسش ديگر

 

 

 

ـ حکم اهدای عضو از نظر شرع چیست و آیا ثواب دارد ؟


ـ بنده هرشب تزریق زیرپوستی آمپول انجام می‌دهم، با توجّه به این که محل تزریق را با الکل تمیز می‌نمایم...


ـ آیا نماز خواندن با جماعت،همراه فرقه‌های اهل بدعت صحیح است یا خیر؟


ـ شخصي ماشيني از ديگري به 5 ميليون مي‌خرد و همان شخص چون به پول نيازمند است...

 

ـ بنده عاشق ديدار مصطفايم؛ چه كنم تا ديدار آن نازنين را در خواب ببينم ؟

 


 

ـ‌ اگر فردي ده شاخه آهن 14 به ديگري قرض دهد و بگويد سال آينده ده شاخه آهن 16 مي‌خواهم؛ اين معامله جايز است يا خير ؟

 

ـ استفاده از ادکلن و اسپری خوشبو کننده ـ با توجه به وجود الکل در هر دو ـ از نظرشرع چه حکمی دارد؟

 

ـ اگر زني در عادت ماهيانه باشد و بخواهد شوهرش را از طريق دستش ارضاء كند اين عمل استمناء محسوب مي شود و گناه دارد يا خير ؟

 

ـ حكم قطع كردن درختان جنگل چيست؟

 

ـ  اين كه مي‌گويند پيامبر(ص) مريض شده‌اند و خواستار قلم و دواة شده و حضرت عمر (رض) حرفهايي زده است چه قدر صحت دارد و تأويل و مفهوم حديث چگونه است ؟




ـ گرفتن عيدي به مناسبت نوروز چه حكمي دارد؟


ـ لطفاً در مورد روش انجام استخاره توضيح دهيد


ـ حكم بيمۀ عمر چيست؟


ـ حكم استفاده از نرم افزارهاي قرآني چيست؟ 


ـ آيا بر نابينايان لازم است در موقع فراگيرى قرائت قرآن، و در وقت لمس اسامى مقدّسه كه با خط برجسته بريل نوشته شده، وضو داشته باشند؟

 

 


ـ آيا دانشجويان و كارمندان مي‌توانند نمازها را جمع كنند؟

 

ـ آياد دادن پيشنهاد ازدواج از طرف دختران جايز است؟

 

ـ در ايام قاعدگي چه اعمالي بر خانم‌ها حرام است؟

 

ـ اگر از آيات قرآن عكس گرفته شود، آيا آن عكس،حكم صفحات مصحف را دارد؟

 

ـ حكم دريافت جوايز بانكي چيست؟

 

 


ـ استفاده از حق بيمۀ ديگران براي دريافت خسارت و... چه حكمي دارد؟

 

ـ در رضاع اگر شيرِ زني را در ظرفي ريخته و به كودكي بدهند سبب محرميت مي‌شود؟


ـ اگر كسي به نماز جمعه نرود آيا براي خواندن نماز ِظهر در منزل، بايد تا پايان يافتنِ نماز جمعه منتظر بماند؟


ـ آيا جایز است یکی از خطبه های جمعه با زبان کُردی (یا زبانی دیگر غیر از عربی) خوانده شود؟


ـ چند پرسش دربارۀ شراكت

 

 

 

ـ چرا سورۀ مباركۀ «توبه» بسم الله الرّحمن الرّحیم ندارد؟


ـ حکم شرعی برداشتن ابرو چیست ؟

 

ـ‌ حكم كسي كه همجنس خودش را با هوس لمس كند چيست؟


ـ آیا انسان می‌تواند جن را ببیند و آیا جن می‌تواند آسیبی به انسان برساند؟


ـ حكم استعمال موسيقي و گوش كردن به آن چيست؟

 

 

 

ـ در مورد روزۀ ماهِ رجب توضیح دهید و بگویید چه روزهایی در این ماه مبارک را روزه بگیریم و فضايل آنرا بگویید

 

ـ كشتن غيرعمدي جانداران چه حكمي دارد؟

 

ـ چرا حضرت عمر ـ رض ـ درخت بيعت الرضوان را قطع كرد ؟


ـ حكم شبيه سازي چيست؟

 

ـ پرسشي دربارۀ عابر بانك



 

ـ براي مقابله با خيالات و افكار هوس‌آلود چه بايد كرد؟


ـ پرسشي دربارۀ مدّت قاعدگي


ـ اگر مؤمني هنگام مرگ فرصت گفتن شهادتين را پيدا نكند،حكمش چيست؟


ـ حكم گرفتن وام با بهرۀ 4 درصد يا كمتر چيست؟


ـ دو پرسش دربارۀ شراكت در معامله

 

 


ـ آیا قبل از این که ما به دنیا بیاییم در دنیایی دیگر به نام «دنیای ذر» يا «عالم ذر» بوده‌ایم ؟

 

ـ پرسشي درباره يك نوع معاملۀ رايج

 

ـ حكم بيمه اتومبيل چيست؟

 

ـ زتدگي در غربت براي مؤمن، اجري دارد؟

 

ـ دو پرسش درباره نمازها

 

 


ـ آيا گوش كردن موسيقي و مسواك زدن روزه را باطل مي‌كند؟

 

ـ آيا زنان مي‌توانند براي گرفتن روزه، قاعدگي را با خوردن قرص به تأخير بيندازند؟

 

ـ راننده‌هاي اتوبوس چگونه روزه بگيرند؟


ـ پرسشي درباره نمازهاي سنت


ـ حكم دادن پول به جاي زكات گندم

 

 

 

ـ حکم کسی که ربا را حلال بداند و کسی که سنت را قبول نداشته باشد و کسی که به اصحاب توهین کند،چیست؟

  

ـ گذاشتن کلمات «الهه، ایمان، اسلام» به عنوان اسم بر فرزند چه حکمی دارد؟

  

ـ کشیدن و خوردن تریاک چه حکمی دارد؟ اگر تریاک یا مشروب به عنوان دارو و برای تسکین درد استفاده شود چطور؟

  

ـ حکم نوشتن (بسم الله) در ورقه هایی که به دور انداخته می شود چیست؟ 

 

ـ من هروقت زیاد عبادت کنم یا ذکر بگویم،بعد از آن در خواب جُنُب می شوم. دلیلش چیست؟

 

 

 


[ نظرات: 1 ] [بازدیدها: 9236]
طريقت نقشبندي و پيشوايان آن 3 اسفند 1389

1. حضرت سيّدالمرسلين، فخر عالم،ابوالقاسم محمّد رسول الله، صلّی الله عليه و سلّم

 

   روزگاری که تاريکی جهل و بت پرستي بر همه جا سايه افکنده بود، عالم هستي در انتظار باران رحمت الهي مي‌سوخت، دست آفرينش ارزنده‌ترين گوهر دريای خلقت را به جهان بشريت عطا فرمود و با تولّد پيامبر، اين انسان کامل، عالم انسانيت، راه کمال پيمود.

   نام شريفش محمّد فرزند عبدالله1 است و به قول اکثر تاريخ نويسان در سحرگاه روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول سال عام الفيل که برابر با چهل و دومين سال سلطنت انوشيروان، شهريار ساساني است در مکه تولد يافت.

   مادرش آمنه دختر وهب بن عبدمناف بن زهره بن کلاب مرّه، از سادات قريش، قائد و پيشوای بني زهره بود.

   پيامبر وقتی که چشم به جهان گشود، نگاهش به سوی آسمان بود، مادرش، نوری ديد که همه جا را روشن کرد. پدرش عبدالله پيش از تولد پيامبر وفات يافته بود.

جد وی عبدالمطلب، نام شريفش را محمّد گذاشت که محبوب خدای بود، نخستين بار ثويبه کنيزک عمويش ابولهب و پس از وی حليمه دختر ابوذؤيب سعديه او را شير دادند و رسول گرامی، صلّی الله عليه و سلّم، چهار سال نزد حليمه در ميان قبيله بنی‌سعد به سر برد. آنگاه حليمه وی را به مکه و نزد مادرش بازگردانيد.

آمنه، يگانه فرزندش را به قصد ديدار دايي‌های پدرش عبدالله که در مدينه بودند، بدانجا برد و ام ايمن در اين سفر همراه آنان بود و هنگام مراجعت به مکه، آمنه بيمار شد و در «ابواء» وفات يافت و حبيب خدا را در حالی که بيش از شش سال از سن شريفش نمي‌گذشت، تنها گذاشت.

ام ايمن پيامبر را به مکه باز گردانيد و به جد بزرگوارش، عبدالمطلب سپرد و رسول گرامی تا سن هفت سالگی تحت سرپرستی وی قرار گرفت و چون عبدالمطلب چشم از جهان فرو بست، ابوطالب عموی پيامبر بدين شرف بزرگ نايل گرديد و چون به کار تجارت اشتغال داشت، در سفرهايش به شام، حضرت محمد،صلّی الله عليه و سلّم، را به همراه خويش می‌برد.

   چون آن حضرت، نه يا دوازدهمين بهار زندگی را آغاز کرد، در يکی از اين سفرها هنگامی که کاروان به محلی به نام «بصری» رسيد ، بحيرای راهب علامات پيامبری را در سيمايش مشاهده کرد. آنگاه رو به عمويش نموده گفت: « از او بسيار مواظبت کنيد که پيامبر است» و همواره پاره ابری بر بالای سرش سايه گستر بود. سالها گذشت و پيامبر(ص) بارها به شام سفر کرد و چون يکی از زنان اصيل و توانگر مکه به نام خديجه دختر خويلد بن سعدبن عبدالعزی بن قصی شهرت امانت داری آن حضرت را که به محمّدامين معروف شده بود،شنيد، کارهای تجارتی خويش را بدو سپرد و در سفرهايش به شام، ميسره غلام خويش را همراه او کرد. ميسره درستکاری و امانت داری آن حضرت را مشاهده کرد و چون ماجرا را براي بانوی خويش باز گفت، خديجه خواهان ازدواج با او شد و در سن جهل سالگی به عقد ازدواج پيامبر که 25 سال و اندی از سن مبارکش می گذشت، در آمد.

در سن 35 سالگی رسول اکرم،صلّی الله عليه و سلّم، قبيلۀ قريش به تعمير خانۀ کعبه پرداختند. و در قرار دادن حجرالاسود در محل مناسب، اختلاف پيدا کردند، تا عقيده بر اين قرار گرفت که حضرت رسول، صلّی الله عليه و سلّم، آن را در ديوار کعبه نصب نمايد و پيامبر به دست خود حجرالاسود را در محل فعلی قرار دادند. پيامبر، همواره خلوت می‌گزيد و با خدای بی‌همتا به راز و نياز می‌پرداخت. اغلب اوقات به جبل نور می‌رفت و در غار «حرا » به عبادت مشغول می‌شد و چون زمان وحی نزديکتر  می‌گشت بر هر سنگ و درختی که گذارش می‌افتاد،آن سنگ يا درخت، او را مخاطب ساخته به زبان فصيح می‌گفت: درود بر تو باد اي پيامبر خدا !  و چون باز پس می‌نگريست، شبح يا نقش خيالی به چشمش نمی‌آمد. گاه آوازی می‌شنيد و نوری مشاهده مي‌فرمود ولی کسی را نمي‌ديد، سالهای حياتش به چهل رسيده بود تا اينکه شبی که سياهی آن به فروغ سپيده‌دم می‌پيوست، ناگاه آبشاری از نور به درون غار حرا فرو ريخت و شخصی بر وی ظاهر شده گفت: «يارسول الله، من جبرئيلم و تو پيامبر خدائي، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ ... بخوان به نام پرودگارت... (علق/1) » فرمود: من، خواندن نمی‌دانم.  فرشته باز گفت: بخوان، بخوان قرآن را به نام پروردگارت که آفرينندۀ جهان است و انسان را از علق آفريد. بخوان که پروردگارت کريمترين کريمان است، خدائی که انسان را به وسيلۀ قلم نوشتن آموخت وبه او آنچه را که نمی‌دانست ياد داد.

پيامبر به نزد خديجه بازگشت و آنچه را که بر وی گذشته بود با او در ميان نهاد، او نيز فرمودۀ حضرت را تصديق کرد و نخستين کسی بود که ايمان آورد و با آن حضرت به نزد پسر عمويش ورقة بن نوفل رفت و او را از ماجرا آگاه ساخت. نوفل فرمودۀ پيامبر را تصديق کرده گفت: آن شخص جبرئيل امين است که بر حضرت موسی(ع) هم نازل شده است.

   نخستين کسانی که بعثت پيامبر را پذيرفته، اسلام آوردند از بانوان خديجه، از مردان ابوبکر، رضی الله عنه، از جوانان علی، رضی الله عنه، و از موالی زيد بن حارثه و پس از آنان بلال و چند نفر ديگر  بودند. در سيزدهمين سال بعثت گروهی از اهالی مکه به مخالفت پيامبر برخاستند تا آنکه حضرت رسول، صلّی الله عليه و سلّم، ناچار به ترک مکه شد و به يثرب مهاجرت فرمود و آنجا را از اين تاريخ «مدينة النّبي» يا «مدينة الرّسول» و به اختصار مدينه ناميدند و اين تاريخ که برابر با سال 622 ميلادی بود رسماً مبداء تاريخ مسلمين قرار گرفت، پس از هجرت، قبلۀ مسلمين تغيير کرد و به جای بيت‌المقدس،کعبه قبله‌گاه گرديد. پيامبر، پس از ورود به مدينه بيش از پيش به نشر شريعت كوشيد و با  کفار به جنگ و مبارزه پرداخت. در سال اوّل هجرت، گفتن اذان در مساجد آغاز شد و در سالهای بعد، جنگ‌های احد، خندق، حديبيه، حنين، و تبوک به وقوع پيوست که در نتيجۀ آنها مسلمين به فتوحاتی از جمله فتح مکه در سال هشتم هجری نائل شدند و به فرمان پيامبر، صلّی الله عليه و سلّم، بت‌ها را شکستند و به تدريج قبائل عرب به اسلام گرويدند و دين مبين اسلام سراسر عربستان را فرا گرفت.

در دهمين سال هجرت، حضرت با گروهي از ياران برای آخرين بار به زيارت کعبه رفت، اين حج را «حجة الوداع» ناميدند. در اواخر صفر سال يازدهم هجری رسول گرامی در خانۀ زينب دختر جحش که همسرش بود بيمار شد و به خانۀ ميمونه همسر ديگرش انتقال يافت. در آنجا همسران ديگر پيامبر، صلّی الله عليه و سلّم، گرد آمدند و با موافقت يکديگر آن حضرت را به خانۀ عايشه انتقال دادند و سرانجام ـ به گفتۀ اکثر مورخين ـ پس از دوازده روز بيماری، در روز دوشنبه 12 ربيع الاول سال يازدهم هجری رحلت فرمود. و پس از انجام مراسم غسل و تکفين در همانجا که روزهای بيماری را گذرانده بود، بستر بيماريش را برداشته و تن مقدّس و پاکش را به خاک سپردند و به علت گسيختن رشتۀ وحی و رحلت بزرگترين انسان روي زمين و مهتر اولاد آدم، جهان سوگوار شد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

1. عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصي بن كلاب بن مرة بن كعب بن لؤي بن غالب بن فهر بن مالك بن النضر بن كنانه بن خزيمه بن مدركه بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.

 

 

 

به نقل از: سلسلۀ نور

 

 

 

 

[ نظرات: 2 ] [بازدیدها: 5227]
طريقت نقشبندي و پيشوايان آن 3 اسفند 1389

2. حضرت ابوبکر صدّيق، رضی الله عنه

 

   افضل البشر بعد از رسول اکرم، صلّی الله عليه و سلّم، ملقّب به صدّيق اکبر و عتيق، پدر عايشه، رضی الله عنها، که مدّت چهل سال شرف مصاحبت پيامبر، صلّی الله عليه و سلّم، را داشت، چون پيامبر رحلت فرمود، وی اندوهگين بر بالين رسول گرامی، صلّی الله عليه و سلّم، آمد و در حالی که می‌گريست، گفت: « عشت طيباً و مت طيباً، ما اطيبک حياً و ميتاً، آمنتُ بکَ ميتاً کما آمنتُ بک حياً » (پاك زيستي و پاك درگذشتي،در زندگي و مرگ چه پاك و خوشيوئي! به تو ايمان مي‌آورم در حال مرگ، همچنانكه در روزگار زندگانيت به تو ايمان آوردم).

   در قرآن کريم آيۀ «... فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ : پس خداوند گروهى را خواهد ‏آورد كه آنان را دوست مى‏دارد و آنان هم او را دوست مي‌دارند (مائده/54) » در شأن حضرت ابوبکر، رضی الله عنه، شرف نزول يافته است.

   وی دو سال و چهار ماه پس از واقعۀ عامل‌الفيل ولادت يافت، مادرش ام الخير سلمی دختر صخر بن عمر بن کعب بن تميم بن مرّه است و دختر عم ابوقحافه (پدر ابوبکر ) بود.

از مردان، ابوبکر، رضی الله عنه، نخستين کسی است که به پيامبر، صلّی الله عليه و سلّم، ايمان آورد، زيرا در سيمايش نوری مشاهده کرد که بيش از پيش بود و به فراست در يافت که وحی بدو نازل شده است. ابوبکر، رضی الله عنه، نخستين خليفه از خلفای راشدين می‌باشد و تنها کسی است که در مهاجرت پيامبر، صلّی الله عليه و سلّم، به مدينه همراه وی و در غار ثور يار او بوده و آيۀ « ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ (توبه/40) » در بارۀ اوست و از اين رو ابوبکر، رضی الله عنه، به « يار غار» معروف شده است و از عشرۀ مبشّره است (ده تني كه پيامبر(ص) به آنان مژدۀ بهشت داده)، هم اوست که در محضر رسول گرامی،صلّی الله عليه و سلّم، به سبب کمال فضيلت و درايت و احاطه‌اش بر علوم، می‌توانست فتوی دهد، چنانکه حضرت دربارۀ وی فرموده است: «ما طلعت الشمسُ و لا غربت علی احد افضل من ابی‌بکر الّا ان يکون نبی» (آفتاب بر كسي برتر از ابوبكر نتابيده و غروب نكرده،مگر اينكه آن كس پيامبر باشد).

   ابوبکر، رضی الله عنه، سخنان جبرئيل را با پيامبر می‌شنيد، اما او را نمی‌ديد و چون تمام اموالش را در راه خدا بخشيد و چيزی از آن برای خود باقی نگذاشت، جبرئيل فرود آمد و پيامبر را گفت: « يا محمّد! از سوی حق تعالی ابوبکر را سلام برسان و او را بگوی که پروردگارت می‌فرمايد: آيا در اين فقر و مسکنت از من راضی هستی يا نه؟ ». ابوبکر، رضی الله عنه، گريست و گفت: «من از خدا راضی باشم يا نه؟، من از او راضيم، آری، از او راضيم».

   وی قرآن را جمع آوری کرد و آن را به حفصه دختر عمر ، رضی الله عنه ، و همسر پيامبر،صلّی الله عليه و سلّم، سپرد و در بسياری از غزوات همراه پيامبر، صلّی الله عليه و سلّم، بود.

   ابوبکر، رضی الله عنه، در يازدهمين سال هجرت پس از رحلت پيامبر، صلّی الله عليه و سلّم، به خلافت رسيد و در سال سيزدهم، شب سه‌شنبه 22 جمادی الاخری، بين نماز مغرب و عشاء در سن 63 سالگی وفات يافت. مدّت خلافتش دو سال و چهار ماه بود و آرامگاهش به حرمت رسول اکرم ، صلّی الله عليه و سلّم، فرودتر از مرقد پاک و منوّر اوست.

 

 

 

به نقل از: سلسلۀ نور

 

 

 

[ نظرات: 0 ] [بازدیدها: 5499]
طريقت نقشبندي و پيشوايان آن 3 اسفند 1389

3. حضرت سلمان فارسی، رضی الله عنه

 

   ابو عبدالله سلمان از اصحاب بزرگ پيامبر، به سلمان الخير مشهور بود. وی اصلش از اصفهان بود، از قريه ای به نام «جی» و مانند نياکان خويش دين مجوسی داشت.

   پدرش دهقان بود، روزی وی را به طلب کاری به مزرعه فرستاد، در آنجا گذارش به کليسای نصاری(مسيحيان) افتاد که جمعی در آنجا به عبادت مشغول بودند، سلمان چنان تحت تأثير اين نيايش قرار گرفت که با آنان به عبادت پرداخت و پرسيد: منشاء و ريشۀ اين دين کجاست؟ گفتند در شام، آنگاه راهی آن ديار شد و در جستجوی کسی بود که وی را رهبری کند، از شهرهای موصل و نصيبين ديدن کرد و در کليساهای نصاری به خدمت مشغول شد ولی مطلوب خويش را نمی‌يافت، سرانجام به عموريه رفت و در آنجا از راهبی که در حال احتضار بود شنيد که در سرزمينی که دارای نخلستان است پيامبری بر دين ابراهيم مبعوث خواهد شد که صدقه نمی‌ستاند ولی هديه می‌پذيرد و نشان مهر نبوت در ميان دو کتف اوست.

   سلمان همراه قبايلی از بنی‌کلب راهی سرزمين عربستان شد و چون به وادی القری رسيد، وی را اسير کرده به مردی يهودی فروختند و او در نخلستان به کار مشغول شد تا اينکه مردی از بنی‌قريظه از مدينه بدانجا آمد و او را از صاحبش خريده با خود به مدينه برد. سلمان نشانه‌هائی را که در عموريه از آن راهب نصرانی شنيده بود در پيامبر، صلّی الله عليه و سلّم، يافت و به دين اسلام گرويد. رسول اکرم وی را از صاحبش خريد و آزاد کرد.

   بعدها اگرچه حضرت عمر، رضی الله عنه، وی را والی مدينه ساخت، اما سلمان از دسترنج خويش می‌زيست و حقوق خود را به فقرا مي‌بخشيد، از کسی چيزی نمی‌گرفت و خانه و کاشانه‌ای نداشت، همواره در سايۀ ديوارها و نخلستانها به سر می برد و با زنی از اهالی کنده ازدواج کرد و در اغلب غزوات در التزام پيامبر بود و در غزوه‌ای به پيشنهاد او بر گرد مدينه خندقی کندند که بعدها به غزوۀ خندق معروف شد.

   سلمان تا زمان رحلت پيامبر، صلّی الله عليه و سلّم، در خدمت او بود و به سال 35 يا 36 هجری در اواخر زمان خلافت عثمان، رضی الله عنه، در مدائن وفات يافت(1) و در همانجا به خاک سپرده شد و به قولی در عهد خلافت، عمر رضی الله عنه، در گذشت.

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

1. به قول مؤلف «الأنوار القدسيّه» وفاتش به سال 34 يا 36 هجري در محّلي به نام «داءالبطن» در مدائن اتفّاق افتاده است.

گويند چون وفاتش نزديك شد،همسر خويش را گفت:مقداري مشك در خانه است،آن را با آب بياميز و در اطراف من بپاش كه اكنون قومي خواهند آمد. وي چنان كرد و چون بيرون آمد،صداي او را شنيد كه گفت:« السّلام عليك يا رسول الله» و چون به نزد او رفت،چشم از جهان فرو بسته بود.

 

 

به نقل از: سلسلۀ نور

 

 

 

[ نظرات: 0 ] [بازدیدها: 4400]
[<<]  [1 ... 4 5 6 7 8 9 10 11 12 ... 14]  [>>]